روز مردگی ها

ساخت وبلاگ

حالم خوب نیس

دوس دارم صب تا شب بشینم تو اتاقم و زانوهام و بغل بگیرم و زل بزنم به دیوار رو به روم 

یه بغض لعنتی بیخ گلومه که نمیذاره نفس بکشم 

دوس دارم برم قبرستون و چن ساعتی تو قبر بخوابم 

دوس دارم تموم شه همه این بی قراریا 

که تموم شه این همه جاده خاکی زدنا 

میدونی دوباره سیگار کشیدم؟ 

نمیدونی... 

میدونی چقد وزن کم کردم؟ 

میدونی تو یه کمای روحی داغونم که اجازه نمیده روال زندگیم و طی کنم؟ 

تنها خبر مثبت اینکه تست افسرگیم مثبت در نیومده هنوز

امروز تست گرفتم دیدم هنوز لیبل افسرده بهم نمیچسبه 

برا من اهمیتی نداره ولی فک کنم تو خوشحال شدی 

افتادم رو دور لج 

دارم با مغز میرم سمت نابود کردن خودم و زندگیم 

دلم میخواد باشی و از این جهنم نجاتم بدی 

و دلم میخواد نباشی چون دیگه حس میکنم تحمل دوباره ساختنش و ندارم... میترسم از ادامه دادن... 

حال خواهرت خوب نیس داداش 

انقد خوب نیس که دیگه هیچ نقطه امیدی ندارم برا ادامه

یه اعتراف کنم؟ دوس دارم ناامیدت کنم از خودم، که نباشی و نبینی این روزامو که بی خیالم شی

ولی ته دلم دوس دارم ببینمت و یه کشیده محکم بخوابونی زیر گوشم

انقد محکم که برق از سرم بپره 

که به خودم بیام... 

از اون وقتاس که دیگه نمیدونم چی و کی بودم

دلم یه خشونت شدید میخواد که یقمو بگیری بگی میفهمی داری چه غلطی میکنی؟ 

نه... بی خیال...

فقط سعی کن فراموشم کنی 

همین 

عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayesookoot بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 16:50