آخرین مطالب
امکانات وب
بعدش با فشار کنکور و شروع زمستونمون با پیام شد سی و شش
امروز رفتم مانتو بگیرم دیدم سی و شيشم به تنم زاااار میزنه
این افتضاااااحه دقیقا از وقتی فهمیدم پیام چه مرگشه یه سایز کوچیک تر شدم
نوشته بودی اگه اون خرسم می دونست که یه مریضی داره که به زودی رفتنيه
همین کارو میکرد یعنی همین جوری سرد رفتار میکرد
حالا من یه سوال دارم
اگه اون خرسم می دونست یکی داره تو غم دوريش آب میشه چي؟
بازم هیچ کاری نمی کرد و فقط سعی میکرد طرفشو دور کنه؟
لازمه به خرسه بگم که حالم افتضاااحه
سر درداي شدید دارم اون قدر شدید که احتمال میگرن میدن
معده درداي عصبيم شروع شدن و به قدری شدید بودن که
مجبور شدم قرص معده استفاده کنم که خون ریزی نکنه معدم
سايزمم که گفتم موهای سفيدمم بیشتر شده
ههههه قرص معده!
یادمه آقا پیام می گفتی دلم نمیخواد ازم یادگاری داشته باشي
این قرص معده هم شد یادگاری عشقمون
بازم فدای تک تک اون تار موهای لختت
خلاصه که بد درديه که طرف با تعجب نگات میکنه میگه چن سالته؟
میگی هیجده میگه چی کار کردی با خودت؟
جدیدا اتفاق بدی افتاده برات؟ عزیزی فوت شده؟
تو شرایط بحرانی بودي؟
دختر خوب این دردا همه برا اعصابه چه بلايي سرت اومده؟
و تو در جواب تمام این سوالاي ریز و درشت فقط بغض کنی
و لبخند بزنی و خفه خون بگیری و نتوني داد بزنی که:
آره لعنتی!عزیزمو از دست دادم
عزیزی که زندس ولي نمیخواد ادامه بده
عزیزی که نفس ميکشه
ولی نمی ذاره توی بچه ی لوس کنارش باشی
آره عزیز من هیچ تلاشی برای بودن نمی کنه
و من دارم تمام تلاشمو برای نبودن میکنم
دقیقا به همون اندازه که اون تسلیم شده و بی انگيزس
برا برگشتن به زندگی
من انگیزه دارم برا تموم کردن این زندگي!
اگه قراره نباشه چرا من باشم؟
ابن میشه که در مقابل چشمای نگران نهال
که با بهت مبپرسه جدیدا زیادی لاغر شديا حواست هست؟
تو سکوت سرم و میندازم پایین و فقط لبخند ميزنم!
تو به نبودنت ادامه بده آقا کوهه
ولی مطمئن باش
من زودتر از تو اون دنیا منتظرتم!
شب خوش عشق ابدی همیشگی!
عشق عسلی!...برچسب : نویسنده : sedayesookoot بازدید : 190