دوره ی فرود

ساخت وبلاگ

چند وقتيه دارم فکر میکنم 

چقدر تنها شدم 

چقدر واقعا هیچ کس هیچ کس و ندارم 

دوباره رسیدم تو دوره ی آروم شدن 

دوره ی فرود ، دوباره رسیده زمانی که صدا از در و دیوار در میاد از من نه 

انقد پر مشغله ام که خانواده فک میکنن تو لک بودنام برا خستگی و فشار کاريه 

نمیدونن غم عالم و دارم به دوش می کشم 

گاهی درد از یه جایی که بیشتر میشه 

کلا دیگه نه تنها داد نمیزنی بلکه صداتم در نمیاد که بخوای بگی آخ 

چن ماه از ترم گذشته هنوز کتاب ندارم 

فردا تازه میخوام برم کتاب بخرم 

دیروز کیس هشت سالم کل دست و صورتم و چنگ انداخت 

امشب بابام برگشته میگه یه چیزی بزن رو این اعصابم خورد میشه هر موقع می بینمش ! 

الانم داره صدا غرغراش میاد که فلان کارو یادش رفته بکنه کلا هیچ کارو درست انجام نمیده 

از چي بنویسم وقتی همه چی داغونه ؟ 

از درس نخوندنام ؟ از تنهاييام؟ از بغضی که هرشب بیخ گلومه؟ 

کم می نویسم چون چیز تعریفی وجود نداره 

چون ناامید کننده است شرایط ...

چون من ميون همه ی این تنهایی ها تویی رو کم دارم که هستی و نيستي

که حتی نمیدونم تا الان فراموشم کردی یا نه 

نمی نویسم چون خسته ام ...

چون ...

عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayesookoot بازدید : 196 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:37