همه چی بهتره

از بعد امتحانا تقریبا همه چی بهتر شده 

از اون شرایط افتضاح خارج شدم 

هنوز آروم آروم نیستم

ولی دیگه اون قدرم تو تنش نيستم که همش سرم لازم باشم

کلی اتفاق افتاده و کلی فعالیت داشتم که باید از همش بگم 

فک کنم تو بیست سالگيم اندازه بیست سال تجربه متفاوت داشتم 

به چیزایی سرک کشیدم که زیادی عجیب و مبهم بودن 

بیست سالگيم سخت ترین و مرموز ترین سال عمرم بوده 

دوره ی خودکاويم ، هیپنوتیزم سطح اول ، تعبیر رویا و به تازگی عرفان !!!

اینا چیزایيه که توشون سرک کشیدم 

و هر کدوم عجیب غریب تر و جذاب تر از اون یکی بوده 

روزهام پر هیاهو بوده و پر هیاهو تر میگذره 

و مغزم نیاز به یه استراحت چن روزه داره 

چن روزی که به هیچی فکر نکنم و فقط بخوابم 

ولی خب ...فعلا وقتش نيس ...پس پر قدرت می ریم جلو 

چقد دوس داشتم یه برنامه دقیق داشتم که برا کنکور خوندن و شروع میکردم 

چقدر دوس داشتم بازم منظم بدونم الان باید چي بخونم 

ولی حیف ...

غصه ی این روزايي و می خورم که نمیدونم باید چي بخونم و اینجوری میگذره 

خدایا یعنی میشه بشه همون چیزایی که تو ذهنمه؟